کریستوفر ابوت از دختران در بازی در بازی Sub to Margaret Qualley’s Dom in Sanctuary

کریستوفر ابوت در حالی که در هتل سوهو گراند روبه روی من نشسته و دست ها و پاهایش را دراز کرده است، می گوید: «اطمینان عجیبی در این وجود دارد که مایل به بازی در نقش مطیع باشید.» این بازیگر در حال توصیف هال، شخصیت خود در فیلم جدید Zachary Wigon است. جایگاه مقدس، که به طور مرتب یک اسکورت به نام ربکا (با بازی مارگارت کوالی درخشان) را برای تسلط بر او استخدام می کند. اما به همین راحتی می توانست در مورد خودش صحبت کند. به هر حال، چه چارلی عاشق، که زمانی مارنی او را متهم به مرد نبودن در سریال HBO کرد. دخترانیا کوین افسرده که با دوست صمیمی خود با یک پیمان خودکشی موافقت می کند در شمارش سه، ابوت هرگز از ایفای نقش یک مرد نرم و حساس طفره نرفت.

هال چین و چروک جدیدی به فرمول اضافه می کند. او که یک وارث زنجیره ای هتل های ثروتمند است، می تواند از طریق قدرت مالی خود تسلط پیدا کند. و با این حال، اگر ربکا را باید باور کرد، هال اگر او را به جای خود نمی‌گذاشت هیچ چیز دیگری نبود – به همین دلیل است که او تکه‌ای از ثروت هتلش را می‌خواهد. یک داستان عاشقانه شهوانی هیجان انگیز و پنهانی که تقریباً به طور کامل در یک اتاق هتل اتفاق می افتد، جایگاه مقدس یک دو دستی زیرک در مورد قدرت و کنترل است که در آن هیچ کس برای مدت طولانی دست بالا را ندارد. Abbott به طرز درخشانی درک ناپذیری هال را در بر می گیرد و با استفاده از ظریف ترین تغییرات لحن و خلق و خوی از سازگار به شوم می لغزد. اما وقتی همه چیز گفته شد و انجام شد، او می خواهد جایگاه مقدس به راحتی پایین بیاید “[It’s] او تاکید می‌کند که باید یک فیلم پاپ کورن باشد. “یک فیلم سرگرم کننده، رام کام، پاپ کورن!”

به خصوص در مورد چه چیزی بود جایگاه مقدس که کار کرد؟

دوست داشتم [director] اولین فیلم زک ویگون، ماشین قلببنابراین من به او اعتماد کردم. من و مارگارت سال ها با هم دوست بودیم و به دنبال کاری برای انجام دادن با هم بودیم. چند پروژه وجود داشت که تقریباً انجام دادیم، اما به نظر می رسید که پروژه درستی است. و به دلایل خودپسندی واضح، فقط دو نفر در فیلم حضور دارند – خیلی عالی، عالی، فقط ما هستیم! [laughs] ما می خواستیم باز باشیم و برای آزمایش آزاد باشیم.

تمام جنبه های این فیلم عالی است، اما من فکر می کنم جایگاه مقدس واقعاً از صفحه شروع می شود. فیلمنامه میکا بلومبرگ!

خیلی شبیه یک نمایشنامه است. اینطوری حرکت میکنه من اغلب نمایشنامه‌ها را انجام می‌دهم، اما در آن زمان، مدت کوتاهی بود که نمایش یا فیلمی بازی نکرده بودم. بنابراین واقعاً فرصتی عالی برای کشتن دو پرنده با یک سنگ بود.

به نظر می رسد که پرخاشگری به طور طبیعی برای هال رخ نمی دهد – او نسبتاً نرم به نظر می رسد. و با این حال، به دلیل سرمایه مالی‌اش، او هنوز هم می‌تواند این حس قدرت را نشان دهد.

هر دو شخصیت خودشان به نوعی «نقش بازی» هستند. چه چیزی باعث می شود [Hal] تیک این چیز مطیع است، درست است؟ در ظاهر، او می خواهد تحت سلطه قرار گیرد یا به او گفته شود که چه کاری انجام دهد. اما نحوه تغییر پویایی قدرت بین شخصیت ها جالب است. او می نویسد تا او این کار را انجام دهد [stuff] به او. عجیب است. به روشی که کار می کند ظریف و لایه بندی شده است. در نهایت، این یک داستان عاشقانه است. فکر کنم رام کام باشه اما من احساس می‌کنم که شما به‌عنوان تماشاگر، واقعاً مطمئن نیستید که قصد شخصیت‌ها چیست، و فکر می‌کنم در زمان آشکار شدن و بازگشایی چیزها هم اینطور نیست.

به عنوان یک بازیگر، چگونه تعادل بین تسلط و تسلیم را پیدا کردید؟

فکر می‌کنم او در بازی کردن با مطیع اعتماد به نفس دارد. او آنجاست در حقیقت راحت او حداقل در ابتدا وقتی این را احساس می کند، اعتماد به نفس ندارد [Rebecca] شروع به شکستن ترتیب آنها می کند. آنجاست که او شروع به از دست دادن خود می کند. اما اعتماد به نفس عجیبی در این وجود دارد که مایل به ایفای نقش مطیع باشید.

چندین سال پیش در فیلمی به نام بازی کردید سوراخ کردن، که به طور تصادفی همچنین در مورد یک پویایی شبه BDSM است، که در آن شما به طور مشابه خود را در حال از دست دادن دست بالا به یک معنا می بینید. چه چیزی شما را به سمت این داستان ها می کشاند؟

هیچ نظری ندارم. من حتی واقعاً متوجه نشدم [the similarities] در ابتدا. وقتی داشتیم تیراندازی می کردیم متوجه شدم. صحنه ای در آن وجود دارد جایگاه مقدس جایی که من مارگارت را از آسانسور دور می‌کنم و به اتاق برمی‌گردانم، و وقتی این کار را انجام می‌دادم، انگار احساس می کنم قبلا این کار را کرده ام.

قبلا دیده شده؟

دقیقا. اما من واقعاً به آن فکر نمی کنم. برای من خیلی آسان است که وقتی کارم تمام می شود ادامه دهم، بنابراین واقعاً فراموش کردم. تنظیمات مشابهی وجود دارد، اما آنها فیلم های بسیار متفاوتی هستند.

خوب، سوراخ کردن در نهایت در مورد مسائل مامان است. جایگاه مقدس در مورد مسائل بابا است

این خیلی درست است. فکر می کنم الان کارم با این ژانر تمام شده است. [laughs] من همه آن را انجام داده ام. بس است!

شوخی کردی که به سمتش کشیده شدی جایگاه مقدس به دلایل خودپسندی چون دو دستی بود. سوراخ کردن دقیقاً اینطور نیست، اما تا حد زیادی فقط شما و میا واسیکوفسکا هستید. همین را می توان گفت در شمارش سه، که بسیار متمرکز بر شما و جرود کارمایکل است. چگونه این داستان های یک به یک بیشتر با گروه های بزرگتر مقایسه می شود؟

من حدس می زنم، به سادگی، تمرکز بیشتری دارد. در شمارش سهمثلاً درباره این دو دوست صمیمی است و جرود یکی از دوستان عزیز من است. این فقط راحت تر است. من می توانم روی این پویایی بین دو نفر تمرکز کنم. من می توانم روی این یک شخصیت تمرکز کنم، خواه این یک دوست صمیمی باشد، یک عاشق، یک خانواده یا هر چیز دیگری. الف را می سازد [character] شکل دادن به قوس آسان تر وقتی با یک گروه سروکار دارید و روابط متفاوتی با شخصیت‌های مختلف دارید، باید برای پیگیری آن کمی بیشتر تلاش کنید. این واقعاً تنها تفاوت است.

با فکر کردن به پایان، فکر می کنید فیلم در مورد توانایی یافتن نقاط مشترک فراتر از تمایزات طبقاتی چه چیزی می خواهد بگوید؟

خوب، فقط همین است. ما از همان ابتدا با آن به عنوان یک داستان عاشقانه برخورد کردیم، و هر تفاوت طبقاتی ذاتاً آنها در مقایسه با عشقی که به یکدیگر دارند، درجه دوم است. من فکر می کنم که جایگزین شد [everything else].

در مورد توزیع قدرت بین دو جنس چطور؟

من واقعاً فکر نمی کنم چیزی در مورد آن بگوید. من به هیچ وجه از آن طفره نمی روم [question]. من فقط فکر می کنم که واقعاً در مورد این دو نفر است که اساساً هر دو عجیب و غریب هستند و عاشق یکدیگر هستند و حتی آن را نمی دانند. فکر می‌کنم این فیلم قرار است یک فیلم پاپ کورن باشد—یک فیلم سرگرم‌کننده، رام کام و پاپ کورن. در یک راه خوب!

جالب ترین قسمت فیلمبرداری برای شما چه بود؟

یک روال واقعاً خوب وجود داشت. ما اساساً به ترتیب عکس می گرفتیم. ما هفته‌های شش روزه را انجام دادیم، بنابراین یک ماراتن بود، اما چیز خوبی وجود داشت که فقط وارد شویم، داستان را شروع کنیم، و روز بعد دوباره از جایی که متوقف کردیم، ادامه دهیم. مثل این است که ما باید فیلم را از طریق برنامه فیلمبرداری آن زندگی کنیم. من همیشه مشتاق کار نیستم، اما واقعاً این کار را انجام دادم. احساس راحتی می کرد.

اواخر امسال، شما دارید اتاق شلوغ در Apple TV+، یورگوس لانتیموس چیزهای بیچارهو Marvel’s کراون شکارچی– ناگفته نماند دیگر پروژه ها که اعلام شده اند برای آینده. شما گفتید که همیشه مشتاق کار نیستید، اما آیا واقعاً هرگز متوقف می شوید؟

100% من عشق کار نمیکند. من عاشق کار هستم، اما من واقعا عاشق کار نکردن [laughs] این به نوعی ماهیت فیلم هاست. بعضی از این فیلم ها را خیلی وقت پیش گرفتم. این فقط بستگی به زمان بیرون آمدن آنها دارد. گاهی اوقات، وقتی همه چیز به یکباره مشخص می‌شود، احساس می‌کنم که یک بار کاری انجام داده‌ام. اما، می دانید، فیلم یورگوس را نه سال گذشته، بلکه در پاییز سال قبل از آن فیلمبرداری کردم. وقتی کار می‌کنم، کارم را تکان می‌دهم، اما گاهی اوقات، طبیعت این جانور است که همزمان بیرون می‌آیند.