الکس هاسل با چالش های بازیگری روبرو شده است. نسخه او را در نظر بگیرید هملتبه عنوان مثال: بیش از یک دهه پیش، با شرکت تئاتر خود، کارخانه (هسل یکی از بنیانگذاران و کارگردان خلاق است)، او یک نمایشنامه شکسپیر را روی صحنه برد که به یک بلیت بسیار داغ در لندن تبدیل شد. در سال 2008، در اولین اجرای سالگرد آنها در گلوب – زمین مقدس برای علاقه مندان به بارد مانند هاسل – نقش ها با توجه به ثانیه ها از طریق یک بازی پرمخاطب از “سنگ، کاغذ، قیچی” تعیین شدند. اما با ناراحتی او، بازیگر نقش اصلی را از دست داد و به جای فورتینبراس ایستاد. در اینجا او مسلماً در مهمترین تئاتر جهان بود و در نقشی فرعی از کانون توجه خارج شد. “چرا یک شرکت تئاتری راه اندازی کردم که همیشه در آن هملت نیستم؟” هاسل در طول تماس زوم از لندن شوخی می کند. به نظر می رسد که این یک ایده واقعا احمقانه است. من باید بیشتر به نفع خودم می بودم.»
خوشبختانه برای هاسل، او می تواند به اندازه کافی بازیگر مهربانی باشد که هملت را در گلوب کنار بگذارد و همچنان نقش های گوشتی را بیابد که ارزش جویدن داشته باشند. او یک نظریهپرداز واقعی است، که در مدرسه مرکزی گفتار و نمایش در لندن آموزش دیده و سالها در تئاتر کار کرده است، چه در میراث داستانی کمپانی سلطنتی شکسپیر باشد و چه در خودانگیختگی آشفته تولیدات شرکت خودش. خلاقیت و انگیزه جسمانی این بازیگر اکنون با دو پروژه موردانتظار امسال به روی پرده منتقل شده است: بازسازی لایو اکشن نتفلیکس کابوی بی باپ پخش 19 نوامبر، و تصور مجدد جوئل کوئن از نمایشنامه اسکاتلندی، تراژدی مکبث، در 25 دسامبر در سینماها.
هاسل می تواند دقیقاً لحظه ای را که می خواست بازیگر شود مشخص کند: یک تولید محلی باگزی مالون که او در سن 12 سالگی برای آن تست داد. او بلافاصله نقش اصلی را به ثمر رساند، و شاید ساده لوحانه، فکر می کرد که نقش های فرود همیشه به همین راحتی خواهد بود. من بسیار امیدوار و مصمم بودم که یکی از آن افراد خوش شانسی باشم که بهتازگی به صدر فهرست A راه یافتم.» اما باید اذعان داشت که سفر او به صفحه نمایش “بسیار کندتر” بوده است – این واقعیتی است که او اکنون از زمانی که نقش اصلی خود را در تلویزیون در 40 سالگی ایمن کرد، بیشتر از همیشه از آن آگاه است. با این حال، او برای انحرافات سپاسگزار است. او درباره حرفهاش میگوید: «فکر میکنم قطعاً من را به بازیگر بهتری تبدیل کرده و فردی کارآمدتر است. «به من این فرصت داده شد که در مقابل تماشاگران کوچکتر شکست بخورم. من بسیار خوشحالم که سالها هنرم را تقویت کردهام و سعی کردهام از اشتباهاتم درس بگیرم.»
اگرچه او قبل از پیوستن به بازیگران هرگز انیمه مهم شینیچیرو واتانابه را ندیده بود. کابوی بی باپ، او اکنون به راحتی خود را “هوادار بزرگ” می نامد. با این حال، هاسل تاکید میکند که او سعی نمیکند به طور کامل نمایش اصلی را تکرار کند: “من تا جایی به انیمه توجه زیادی داشتم که باید آن را رها کنید و سعی کنید نسخه شخصی خود باشید.” او می گوید. هیچ کجا به اندازه در ویسیوس مشهود نیست، یک قاتل بیرحم و کاتانا که در صفوف سازمان جنایتکار ترسناک، سندیکا، بالا میرود. این سریال بدون کاهش شر خالص شخصیت او، او را به عنوان فردی کینه توز که توسط میل سمی به معشوقش، جولیا هدایت می شود، انسانی می کند.
هاسل می گوید: «اقدامات او کاملاً تاسف بار است. او یک انسان بسیار خشن و بدرفتار است. اگر میخواهید نقش یک شخصیت را بازی کنید، باید تلاش کنید تا بفهمید که چگونه در موقعیتی قرار گرفتهاند که میتوانند آن انتخابهایی را انجام دهند که از نظر آنها انتخابهای خوبی هستند.» از بسیاری جهات، Vicious نیز معکوس تاریک تر است کابوی بی باپقهرمان داستان، اسپایک اشپیگل (با بازی جان چو). آنها اساساً از نظر بیتفاوتی نسبت به دنیا و تاریخ مشترکشان به عنوان شرکای سندیکای یکسان هستند، اما جدایی کثیف آنها را به دوشاخههای متفاوت در جاده سوق میدهد. هاسل در مورد رابطه پیچیده شخصیتش با اسپایک می گوید: «من فکر می کنم اسپایک سعی می کند از بخشی از خودش که شبیه ویسیوس است دور شود. و من فکر میکنم در سطحی واقعاً در اعماق وجودش که از آن اطلاعی ندارد، ویسیوس دوست دارد به مکانی برسد که بیشتر شبیه اسپایک باشد.
وقتی گرد و غبار نشست بی باپ، زمان زیادی نمی گذرد تا اقتباس شکسپیر کوئن از راه برسد. علیرغم نامهای بزرگی که به آنها پیوستهاند، فضای آشنا تری برای هاسل است و بازیگر به آن میپیوندد تراژدی مکبث از منظری منحصر به فرد، با سال ها تجربه اش در برخورد با متون نمایشنامه نویس. (روی صحنه، او شاهزاده هال و بعداً هنری پنجم را برای کمپانی سلطنتی شکسپیر به تصویر کشید، علاوه بر کارگردانی نسخه خودش. مکبث برای شرکت تئاترش.) از آنجایی که هسل از کلمات موجود در صفحه نمی ترسید، این تجمل را داشت که با این ذهنیت که «کمتر در مورد این نمایشنامه است» وارد برداشت سینمایی چشمگیر کوئن از نمایشنامه شود. می توان من این کار را انجام می دهم و بیشتر در مورد چگونه آیا می توانم این کار را انجام دهم.» در نقش خود به عنوان راس دستکاری، او به سادگی میتوانست از فرصتی برای بازی در صحنههای صوتی بزرگ در کنار دنزل واشنگتن و فرانسیس مک دورمند لذت ببرد.
او می گوید: «از ابتدا تا انتها این یک شادی مطلق بود. من تقریباً هرگز تجربه خلاقانهتری نداشتهام.» هسل همچنین درباره تفسیر کوئن از این نمایشنامه پرمخاطب است: «او به طرز شگفت انگیزی چیزی را بافته است. مکبث به گونه ای فوق العاده عمیق وارد تصاویر بصری می شود که به نظر من خیره کننده است. اگر شکسپیر می توانست نحوه نوشتن فیلمنامه را بفهمد، این فیلمنامه او بود مکبث” ستایش بالایی از بازیگری است که عملاً شکسپیر را زندگی می کند و نفس می کشد.
در سطح موضوعی و سبکی، کابوی بی باپ و تراژدی مکبث دیگر نمی تواند متفاوت باشد یکی از آثار علمی نوآر درباره شکارچیان فضل بین کهکشانی است، دیگری صحنهپردازی برجسته و سیاه و سفید یکی از مورد احترامترین نمایشنامهها. اما وجه مشترک آنها انتظارات بزرگی است که در آنها وجود دارد. اقتباسهای لایو اکشن همیشه با ترس مواجه میشوند کابوی بی باپ یکی از تاثیرگذارترین سریال های انیمه تمام دوران است. مکبث است، خوب، مکبث.
هاسل می گوید: «انتظار از نظر این نوع کار چیز بسیار جالبی است. “در واقع، من سعی می کنم آن را برای خودم هیجان انگیز کنم. من با این ایده تحریک شده ام که باید به چیزی زندگی کنم. شما سعی می کنید مطالب را از طریق تخیل و تجربیات و زندگی عاطفی خود فیلتر کنید تا آن را تا حد امکان واقعی کنید، اما همچنین سعی می کنید به جای انتظارات از مطالب، مطابق با مطالبی که به شما داده شده است زندگی کنید. “
این که آیا او در حال بداهه نوازی است هملت یا در تفسیر مجدد یک انیمه کلاسیک، هاسل احساس گیجی نمی کند – در واقع، او از این خطرات عظیم الهام گرفته است. از این گذشته، او می داند که تحمل وزن یک تاج سنگین چگونه است.