دمی سینگلتون ستاره «شاه ریچارد» برای اجرا به دنیا آمد

دمی سینگلتون برای اجرا به دنیا آمد. او که در نیواورلئان متولد شد و در نیویورک بزرگ شد، رقصیدن را از زمانی که تنها سه سال داشت آغاز کرد. در هفت سالگی شروع به آموزش حرفه ای صدای خود کرد تا خواننده شود. سپس در 9 سالگی شروع به تست بازیگری کرد. او گفت: “من همیشه می دانستم که می خواهم اجرا کنم.” دبلیو یک روز تمام شد زوم، در حالی که درباره اولین فیلم بلند خود صحبت می کرد، شاه ریچارد. “این چیزی است که از زمانی که به یاد دارم عاشقش بودم.”

او همچنین برای بیش از یک دهه ویولن سل بازی کرده است که به این بازیگر کمک کرد تا اولین بازی خود را در برادوی آغاز کند. من روش سوزوکی را در کنسرواتوار موسیقی بروکلین یاد گرفتم و تا 12 سالگی نواختم. اما بعد شروع به مشغول شدن به کارهای برادوی کردم و هر شب در در میان اجرا می کردم. مدرسه راک

هنگامی که در برادوی بود، سینگلتون گیتار باس و آکوستیک و یوکلل را به دست گرفت. او اطمینان داد: “اینها سازهایی هستند که من هنوز هم اکنون می نوازم، اما به اندازه زمانی که ویولن سل می زدم در آنها عالی نیستم – زیرا در ویولن سل خیلی خوب بودم.” دبلیو. من با این کار خیلی لذت بردم و احساس می کنم دختران سیاه پوست زیادی وجود ندارند که ویولن سل می نوازند. احساس می‌کردم منحصربه‌فرد است، زیرا مردم واقعاً چنین انتظاری نداشتند.»

رشته‌ای که این بازیگر از درس‌های ساز و اجرای تقریباً هر شب در برادوی در سال 2015 آموخت، زمانی که برای نقش سرنا ویلیامز جوان انتخاب شد، به نفع او بود. شاه ریچارداین فیلم زندگی‌نامه‌ای روی خواهران ویلیامز و پدرشان ریچارد ویلیامز (ویل اسمیت) متمرکز بود که در اواسط دهه 90 به ستاره‌های بزرگ تنیس رسیدند. سینگلتون گفت: “یک دلیل بزرگ برای اینکه چرا توانستم با موفقیت مانند سرنا باشم این بود که تمام زندگی ام را تمرین می کردم، بنابراین ورود به آن حالت تمرین سخت نبود.” همچنین فکر می‌کنم دلیل اینکه توانستم به سرعت یاد بگیرم، در حدود سه ماه، این بود که رقصنده بودم و تنیس که بازی می‌کردیم بسیار شبیه به طراحی رقص بود. تونستم سریع بگیرمش.»

در فیلم، تمرکز بیشتر بر روی ونوس ویلیامز (سانیه سیدنی)، خواهر بزرگ سرنا است که ابتدا حرفه‌ای شد، اما فیلم همچنین نشان می‌دهد که سرنوشت سرنا به‌عنوان بهترین بازیکن تمام دوران‌ها سر می‌زند. این فیلم بر یک نکته کلیدی که سیدنی از طریق تحقیقات خود آموخته است تأکید می کند: همه اعضای خانواده ویلیامز، حتی خواهرانی که تنیس بازی نمی کردند، همیشه برای حمایت از یکدیگر حاضر می شدند. او گفت: “آنها امروز هم همینطور هستند.” وقتی سرنا و ونوس برای فیلمبرداری آمدند، از نزدیک دیدم که آنها چگونه به عنوان خواهر بودند و آنها حتی تا به امروز به یکدیگر علاقه زیادی دارند. این به من و سانیه نیز کمک کرد تا با هم پیوند برقرار کنیم – ما بهترین دوستان هستیم و همدیگر را خیلی دوست داریم.»

سینگلتون گفت که در طول مراحل ساخت فیلم، او فقط یک بار با ورزشکاران ملاقات کرد، اما همین کافی بود تا به او شجاعت لازم برای به تصویر کشیدن یکی از بزرگترین ورزشکاران زنده روی کره زمین را بدهد. شاه ریچارد. “من می لرزیدم! المپیا هم آنجا بود و ما با او «بیبی کوسه» را می خواندیم. ما متوجه شدیم که چیزی برای نگرانی وجود ندارد. ونوس و سرنا مردم بسیار مهربان و دوست داشتنی هستند. من واقعاً آنها را از زمین می شناختم، و وقتی در زمین هستند، برای بازی نمی آیند و به طور جدی در منطقه خود هستند. اما آنها اینطوری خارج از زمین نیستند.»

روی صفحه، پیوند خواهرانه بین سینگلتون و سیدنی واقعی به نظر می رسد. سینگلتون در مورد پدر روی پرده‌شان، با بازی ویل اسمیت، از نصیحت‌های پدرانه‌ای که چپ و راست می‌کردند، سیر نمی‌شد. او یادآور شد: “یکی از ارزشمندترین چیزهایی که آقای ویل به ما گفت این بود که همیشه مراقب نقش هایی که در حرفه خود انتخاب می کنید باشید، زیرا آنها می توانند شخصیت شما را به عنوان یک بازیگر مشخص کنند.” او همیشه چیزی به ما یاد می‌داد و فکر نمی‌کنم حتی متوجه آن شده باشد. او گفت: “هر چیز خوب در زندگی ماندگار نیست، باید به پایان برسد.” اجازه نده که شما را تکان دهد. یک اتفاق خوب دوباره رخ خواهد داد. چیزهای بد هم دوام نمی آورند.’ بنابراین همیشه این تعادل وجود دارد، و شما باید تا زمانی که به آن چیز خوب دست یابید، ادامه دهید.

اتفاق خوب بعدی برای سینگلتون؟ او می‌خواهد بخشی از پروژه‌هایی باشد که «داستان‌های واقعاً مهمی را روایت می‌کنند» که قبلاً برجسته نشده‌اند. او گفت: «به ویژه داستان هایی با یک تیم سیاه پوست، نویسنده سیاه پوست، کارگردان سیاه پوست. من فکر می کنم سیاه پوستان و افراد رنگین پوست به طور کلی به فرصتی برای درخشش و گذراندن لحظات خود در این صنعت نیاز دارند.”