اولین باری که مایکل بولاک در یک مهمانی خانگی در دهه 1980 با شان دی لیر ملاقات کرد، آنها بلافاصله با هم و دست به دست هم به حمام رفتند.
بولاک، نویسنده و ویراستار، از خانه اش در بروکلین می گوید: «همه چیز بود: رابطه جنسی، مواد مخدر، پیوند فوری. «یک رفاقت فوری وجود داشت. او حس آزادی بسیار متفاوتی داشت.»
از هر یک از دوستان، خانواده منتخب، همکاران خلاق و افرادی که برای شان دلیر یک موزه هنری بود، بپرسید، و آنها در مورد نحوه زندگی او به شما خواهند گفت: بدون عذرخواهی، بدون هیچ مانعی. یکی از اعضای پیشگام “صحنه دریاچه نقره ای” پست پانک و پاور پاپ در دهه های 1980 و 1990 لس آنجلس، DeLear خواننده اصلی گروه Glue و یک دختر بدنام “It” بود که به طور یکپارچه بین صحنه ها می بافید و فراتر رفت. موانع مرتبط با تمایلات جنسی، نژاد و جنسیت، چندین دهه قبل از اینکه انجام چنین کاری عادی باشد. دی لیر یکی از افراد ثابت در مدار پارتی شهر نیویورک و لس آنجلس بود و کاملاً همه را می شناخت. (طبق آگهی ترحیم هفتگی DeLear’s LA Weekly که در سال 2017 منتشر شد، B-52 ها از طرفداران DeLear بودند، نه برعکس – و “Posh Spice و Yoko Ono در حال بوسیدن الاغ او بودند.”)
هنگامی که دلیر در آن سال پس از یک مبارزه کوتاه با سرطان کبد درگذشت، او در وین، اتریش زندگی می کرد. سزار پادیلا، دوست قدیمی و نویسنده، اسلش، نوازنده، اسلش، مد، آرشیو، پیشنهاد کمک به ترتیبات تشییع جنازه را داد. پادیلا در حالی که وسایل دلیر را پاکسازی می کرد، به طور اتفاقی به دفتر خاطراتی که دی لیر در سال 1979 نوشته بود، زمانی که او 14 سال داشت، برخورد کرد. مجلهای که دلیر روزانه در آن مینوشت، گنجینهای از افکار و احساسات بود، مستقیماً از ذهن یک نوجوان سیاهپوست عجیب و غریب که در دره سیمی کالیفرنیا – منطقهای محافظهکار بدنام خارج از لسآنجلس – با والدین بنیادگرای مسیحی بزرگ میشد. اما در عین حال چیزی شبیه به یک کپسول زمان بود که چشم انداز فرهنگ پاپ در کالیفرنیا را در دوران پیش از ایدز به تصویر می کشید.
پادیلا که از زوم با بولاک صحبت میکند، میگوید: «این یک داستان شگفتانگیز در دوران بلوغ بود که همجنسگرایان آن را نخوانده بودند، زیرا صدایی معتبر بود. «این نگاه به زندگی شما نبود، یا یک روایت تخیلی نبود. تا می توان صادقانه بود. شرمنده نیست، فقط یک زندگی واقعی داشته باشید. و خنده دار مثل چرند.»
پادیلا و بولاک با هم این خاطرات را به کتابی با عنوان تبدیل کردند من نمی توانستم آن را باور کنممنتشر شده توسط Semiotext(e). همراه با نوشتههای دلیر، جلد باریک شامل پیشگفتاری از نویسنده برونتز پورنل و گزارشهایی از ریک اونز، تلفر کلمنس، شاین الیور و بسیاری دیگر از خالقانی است که از دوستان دلیر بودند و مستقیماً تحت تأثیر او بودند.
اما این سخنان خود دلیر است که بیشترین جذب را دارد و شما را مستقیماً وارد دنیای ماجراجویی او می کند. نوجوان با لحن صریح و مستقیم خود، لهو و قلاب های بی شمار خود را توصیف می کند. جست و خیز برای پول؛ عشق او به دونا سامر، بستر جدیدش و بولینگ. برخوردهای نژادپرستانه و بسیاری از بعدازظهرها در چاله های شکوه، در بوته ها و داخل غرفه های حمام با مردان مسن گذرانده شد.
تا آن زمان، روایتهای همجنسگرایان در مورد بلوغ این بود: “چگونه به مردم بگویم؟” بولاک می گوید و بر این شرم عمیق غلبه می کنم. “این که بخشی از مسیر او نبود برای من یک چیز باورنکردنی بود. و من فکر کردم که می تواند برای بسیاری از افراد دیگر که با مسائل جنسی سروکار دارند ایده بسیار مفیدی باشد: نپذیرفتن این شرم.
“من می خواندم شهر و ستون، می خواندم داستان خود یک پسرپادیلا می افزاید، که کتاب بزرگی بود که ادموند وایت در سال 1979 نوشت. «این متن شان دقیقاً در همان سال نوشته شده است و پنهان شده است. ولی این این چیزی است که هر یک از آن نویسندگان می خواستند بگویند، و نتوانستند.»
زبان دفتر خاطرات دلیر مطمئناً پیشرو است. “امروز هیچ اتفاقی نیفتاد. من به جلسه معاوضه رفتم تا با یک پسر آشنا شوم و حقه ای بدست بیاورم، اما مثل همیشه شانس نیاوردم.» اما در صراحت خود، مانند هنری میلر جوان یا جان ریچی خوانده می شود. این کتاب همچنین تصویری پاک نشدنی از انقلاب جنسی است – زمانی که یک سال بعد در سال 1980 ایدز از بین رفت.
بولاک میگوید: «با توجه به اینکه افرادی که همجنسگرایان را به خاطر ایدز مقصر میدانند و روانشناسی جنسی و مرگ برابر بود، اساساً بعد از آن سال، برای مردان همجنسگرا، جنسیت و مرگ برای همیشه با هم گره خوردند».
پادیلا به یاد می آورد: «ما در دنیایی از خطر زندگی می کردیم. اما وجود دی لیر از آن خطرات زمینی فراتر رفت – و این یکی دیگر از دلایل بزرگی بود که این دو برای انتشار خاطرات او تلاش کردند. پادیلا درباره DeLear میافزاید: «او بیدردسر و برازنده بود. دیدن آن نوع زیبایی که در خطر، در صحنه های مختلف، به طور یکپارچه و اغلب در یک عصر قدم می زند، چیزی برای دیدن بود.