طراح ساتوشی کوواتا در سازش با برند خود، ستچو، زیبایی را می یابد

ساتوشی کوواتا اگرچه در ژاپن متولد و بزرگ شده است، اما خود را یک شهروند کاملا بین المللی می داند. هنگامی که او فقط 21 سال داشت، طراح مد یک چمدان بسته و برای اولین بار کشور خود را ترک کرد.، در مسیر لندن او می‌گوید: «خانواده‌ام فکر می‌کردند من یک هفته دیگر برمی‌گردم دبلیو از طریق تلفن آنها فکر می کردند تعطیلات است، اما من هرگز برنگشتم. از آن زمان، بومی کیوتو در نیویورک، میلان و پاریس زندگی می‌کند و هر شهر را منبع الهام هنری می‌داند. این تجربیات به مردی که اکنون 39 ساله است، شکل داده است و به تعریف زیبایی شناسی شرق-مقابل-غرب و برند لباس او، ستچو، کمک کرده است. ستچو که هنوز بسیار کوچک است – در حال حاضر هنوز اساساً یک عملیات یک نفره است – به تازگی به عنوان فینالیست جایزه LVMH 2023 نامزد شد، یکی از بالاترین افتخاراتی که می توان به یک برند جوان اعطا کرد، که نشان می دهد علاقه مندی به برداشت جهانی کواتا به آن را دارد. تن پوش.

کوواتا توضیح می‌دهد: «من می‌خواستم DNA خود را در مجموعه‌هایم وارد کنم، اما نه به روشی نادرست. من کیمونو طراحی نمی‌کنم، من لباس‌های غربی طراحی می‌کنم، اما حس ژاپنی‌ای در آنجا وجود خواهد داشت، زیرا من ژاپنی هستم. در غیر این صورت، چه فایده ای دارد؟» در خلاقیت‌های کواتا، شلوار چین‌دار به روش‌هایی تا می‌شود که شکل هنری اوریگامی را تداعی می‌کند. یک ژاکت باری دارای کراواتی در قسمت جلویی است که شبیه کیمونوی مردانه است. تأثیر تربیت او واضح است، با این حال قطعات به قلمروی مدرن حرکت می‌کنند که به طور یکپارچه در سراسر مرزهای جغرافیایی و فرهنگی وجود دارد. اگر آن را یک سازش نامیدید، کاملاً درست عمل می کنید.

در واقع، نام Setchu از عبارت ژاپنی “wayo setchu” با “wayo” به معنای غرب و “setchu” به معنای سازش گرفته شده است. این ضرب المثل به اختلاط تاریخی فرهنگ های ژاپنی و غربی اشاره دارد که از قرن نوزدهم آغاز شد، زمانی که آمریکا برای اولین بار واردات به ژاپن را آغاز کرد. در وب سایت Setchu تصویری از Seibien وجود دارد، سازه ای واقع در هیراکاوا که چایخانه سنتی به سبک ژاپنی آن با طبقه دوم و سقف به سبک اروپایی پوشیده شده است. کواتا درباره این فضا می گوید: «آنها واقعاً فضا را به خطر انداختند ویو ستچو سبک معماری این تعادل زیبا فرهنگ ژاپن را منحصر به فردتر کرد، همانطور که در زندگی من به عنوان یک پسر ژاپنی که در مکان‌های مختلف زندگی می‌کردم و تلاش می‌کردم فرهنگ‌ها را درک کنم، انجام داد.

سیبین در هیراکاوا، استان آئوموری.

ستچو

در شش سالگی، زمانی که مجلات مد خواهرانش را می دزدید، کوواتا می دانست که می خواهد در طراحی کار کند. او به یاد می آورد: «من دوست داشتم از دستانم برای خلق چیزی استفاده کنم. در حالی که عمه او یک طراح بود، کواتا را از دنبال کردن راه او منصرف کرد. او مدام به من در مورد این صنعت و اینکه چقدر موفقیت در آن سخت است هشدار می داد. کووارا توصیه های او را نادیده گرفت و در یک فروشگاه محلی شغلی پیدا کرد و در آنجا شروع به طراحی کرد. او به سنترال سنت مارتینز در لندن درخواست داد، اما بدون حمایت والدینش، کسی نبود که هزینه او را بپردازد. در نهایت، او به اندازه کافی پول پس انداز کرد تا به تنهایی به لندن برود و در نهایت به Saville Row، مکه خیاطی سفارشی، رسید. این تازه شروع تحصیل کواتا بود (که در نهایت شامل CSM شد، پس از اینکه او و برادرش والدینش را متقاعد کردند تا بودجه این تلاش را تامین کنند). او می‌گوید: «تجربه لندن درها را به روی من باز کرد تا به آنچه هستم تبدیل شوم. «تا آن زمان، من بسیار ژاپنی بودم، اما در لندن چنین شوک فرهنگی داشتم و یاد گرفتم که منحصر به فرد بودن یکی از مهمترین چیزهای زندگی است. این یک مفهوم بسیار غربی است.» او سپس به فرانسه نقل مکان کرد، در آنجا، به گفته کواتا، “یاد گرفت شیک چیست. من مدام نگرش و طرز فکر غربی بیشتری پیدا کردم. در نیویورک نیز یاد گرفتم که فعال باشم. باید باهوش باشی، باید مستقل باشی.»

کوواتا در میلان فرود آمد، به قول خودش «کارخانه جهان»، جایی که تا به امروز در آنجا باقی مانده است. تاکید ایتالیا بر اوقات فراغت به کواتا کمک کرد زمانی که در آستانه فرسودگی قرار داشت. من واقعاً در حال مبارزه بودم، اما تماشای نحوه زندگی مردم ایتالیا به من آموخت که «گذراندن یک لحظه با طراوت بسیار مهم است». کوواتا در نهایت به اندازه کافی پول پس انداز کرد تا شغل خود را رها کند و به ژاپن برگردد تا ستچو را راه اندازی کند. با این حال، او به زودی متوجه شد که کشورش دیگر مناسب نیست. او توضیح می دهد: “ژاپن جایی نیست که بتوانید توسعه و سفارشی سازی کنید.” “هیچ انعطاف پذیری وجود ندارد.” کواتا در سال 2020 به میلان بازگشت. همه گیری او را مجبور کرد داخل آپارتمانش شود. او می گوید: «اما من نمی توانستم در خانه بمانم. “من مجبور بودم کاری کنم. من یک معتاد به کار هستم. بنابراین به پارچه‌کشی ادامه دادم و مجموعه را بازسازی کردم.» او با طراح الگوی خود تماس گرفت و با ترک آپارتمانش برای ارائه ایده ها، خطر دستگیری را به جان خرید. بدین ترتیب اولین لباس ستچو متولد شد. او با لبخند می گوید: «این هنوز هم پرفروش ترین ماست. “پس حق با من بود.”

سفرهای طراح باعث شده تا او مجموعه ای از دستورالعمل های حرفه ای خود را جمع آوری کند. اگر الهام بگیرد، عکسی نمی گیرد (“اگر عکس بگیرم تنبل می شوم”). او در مورد لباس پوشیدن بدون جنسیت قاطعانه است (“مردی با لباس، زن با کت و شلوار. چه کسی اهمیت می دهد؟”). او ترجیح می دهد خود را یک خیاط بنامد (“این روزها، طراحان جت های شخصی می گیرند، به مهمانی می روند. من واقعاً به آن علاقه ندارم.”) این راهی است برای ترسیم مسیر موفقیت او. با این حال، تمجیدهایی که او در این راه دریافت کرده مطمئنا کمک می کند – و در حالی که کواتا از این به رسمیت شناختن راضی است، او بیشتر بر معنای آن برای اطرافیانش متمرکز شده است، کسانی که به روش های خود مصالحه کرده اند تا سچو را به جایی که امروز دارد برسانند: کسانی که در طول همه گیری کار می کرد، یا شاید زمانی که تازه شروع به کار کرده بود، هزینه کمتری را پذیرفت. وقتی از او در مورد شناسایی LVMH پرسیده شد، می گوید: “من واقعا برای افرادی که از من حمایت می کنند خوشحالم.” “این مهمترین چیز است.”