نقاش روت مرک در همکاری با دمنا گواسالیا

برای شماره سالانه “The Originals” ، ما از خلاقان – پیشگامان در زمینه های هنر ، طراحی ، مد ، کمدی ، فعالیت و موارد دیگر – خواسته ایم تا بینش خود را در مورد وفادار ماندن به خود به اشتراک بگذارند. تمام مصاحبه های امسال را بخوانید اینجابه

شما نقاشی هایی می سازید که دارای چهره های تحریف شده و مlesدبانه ای هستند که شبیه شخصیت های یک بازی ویدیویی آخرالزمانی است. اما وقتی دمنا گواسالیا ، مدیر خلاق Balenciaga ، از شما خواست که مجموعه برجسته او را در مجله هنرهای معاصر ایتالیایی ثبت کنید ، کار شما هیچ ارتباطی با مد نداشت. موسبه این به الهام بخش نمایشگاهی با عنوان “SS20” در گالری Downs & Ross نیویورک منجر شد ، که شما مجموعه را برای آن ادامه دادید.

من یک ایمیل دریافت کردم که می گفت دمنا با کار من برخورد کرده است ، و در ابتدا ، این خنده دار بود. آنها پرسیدند چگونه تصاویرم را می سازم. من در چند سال گذشته کیفیت عکاسی را در کار خود گنجانده ام و آنها نمی دانستند که نقاشی هستند. آنها می خواستند من مجموعه را برای یک مجله تفسیر کنم و این کار را خیلی سریع انجام دهم. بنابراین وقتی درباره جنبه های فنی بحث کردیم ، من گفتم: “بچه ها همه اینها نقاشی است. زمان زیادی طول می کشد – فقط زمان زیادی طول می کشد تا خشک شود. “

و با این وجود شما شش تابلو نقاشی تحویل دادید ، که هر دو قطعه را با جزئیات و مجموعه ، یک مجلس موقت ، در عرض دو ماه ثبت کردید.

من معمولاً کلاب انجام نمی دهم ، اما واقعاً می خواستم این کار را انجام دهم – مخصوصاً به این دلیل که دمنا گرجی است. من از یک شهر کوچک در لیتوانی آمده ام و برخی از چیزهایی را که او از دوران کودکی طراحی کرده است ، کاملا می شناسم: شلوار جین شیک ، کفش های زشت – این دیوانه کننده است. و سپس وقتی بالنسیاگا چیزی شبیه به این گفت: “ما احساس می کنیم بین کار شما و ما رابطه وجود دارد – رابطه بین انسان و فناوری” ، من کاملاً موافق بودم. من فکر می کنم چیزی در مورد ساختار مصنوعی وجود دارد ، اجتناب ناپذیر مصنوعی. همه چیز مصنوعی است ، اما Balenciaga این زشتی و ترسناکی را به گونه ای ترکیب می کند که باعث می شود آنقدر هم ترسناک نباشد.

اصالت برای شما چه معنایی دارد؟

این چیزی است که توجه من را به خود جلب می کند ، و به نظر عمومی نمی رسد. این ویژگی در آن وجود دارد و به نوعی نجیب است. کمی شبیه غریزه است. من سعی می کنم اصلی باشم – چه کسی اینطور نیست؟ به عنوان هنرمندان ، همه سعی می کنند از کلیشه ها فرار کنند.

به نظر شما اصلی ترین ویژگی شما چیست؟

نقاش بودن اصیل نیست ، اما در بهترین حالت ، یک تلاش منحصر به فرد است ، درست است؟ بهترین بخش هنرمند بودن این است که بتوانید در توهمات خود شنا کنید و با ترکیبی از عناصری که دیگران استفاده کرده اند بازی کنید. آنچه در مدرسه هنر به ما آموختند تلاش برای ایجاد چیزی جدید بود ، چیزی که قبلاً نقاشی نشده بود. برای من بسیار مهم بود که یک زبان تصویری پیدا کنم که به نوعی با قرن 21 مطابقت داشته باشد – چیزی که شما با یک نقاشی 100 سال پیش ترکیب نمی کنید.

توهماتون چیه؟ هنگام نقاشی یا شروع به نقاشی در مورد چه چیزی فکر می کنید؟

من فکر می کنم اگر شما 100 درصد در مورد توانایی های خود ، در مورد آنچه زندگی برای شما به ارمغان می آورد واقع بین باشید ، هیچ راهی برای شما به دست نمی آید. شما به مقدار مشخصی توهم نیاز دارید. من نمی خواهم جنون را تحمل کنم – همچنین باید کنترل وجود داشته باشد. بسیار مهم است که پایه گذاری شود. هنرمندان این تخیل بزرگ را دارند ، درست است؟ آنها می توانند این طرز فکر بصری را داشته باشند ، اما گاهی اوقات می تواند دوباره به شما نیش بزند. شما شروع به نفی چیزها می کنید و واقعیت را نادیده می گیرید.

چگونه این تعادل را پیدا می کنید؟

با خانواده ام. پدر و مادرم پزشک هستند. آنها بسیار کاربردی هستند وقتی بزرگ شدم هنرمندی در خانواده ام وجود نداشت.

شما چه کسی را اصلی می دانید؟

کسی که می تواند یک شیوه زندگی معتبر داشته باشد و واقعاً وضعیت موجود را تغییر دهد ، مانند گرتا تونبرگ. او خیلی جوان است که نمی تواند از کسی کپی کند ، می دانید؟ و در هنر ، خوب ، جان وان ایک ، که رنگ روغن را رواج داد.

آیا نماد سبک دارید؟

ویتنی هیوستون. او برای بزرگ شدن من بسیار الهام بخش بود. اما آنچه من روزانه می پوشم واقعاً از کسی الهام نگرفته است. فقط برای حضور در استودیو بسیار کاربردی است. من چیزهای زیادی را در نقاشی هایم گذاشتم ، بنابراین از نظر بیان چیز زیادی در من باقی نمی ماند.

گرانترین دارایی در کمد شما چیست؟

من یک پیراهن مشکی به همراه باراک اوباما و جو بایدن به یادگار افتتاحیه سال 2009 دریافت کردم و از کنار یک مغازه دست دوم در مونیخ عبور کردم-یکی از آن چیزهای 1 یورویی که بیرون از خیابان نگه می دارند. من حتی آن را نمی پوشم ، زیرا سعی می کنم آن را حفظ کنم. اما وقتی این کار را می کنم ، احساس می کنم بیشتر لباس پوشیده ام.