ریتا مورنو در “داستان وست ساید” ، بیداری سیاسی و 90 ساله شدن

برای شماره سالانه “The Originals” ، ما از خلاقان – پیشگامان در زمینه های هنر ، طراحی ، مد ، کمدی ، فعالیت و موارد دیگر – خواسته ایم تا بینش خود را در مورد وفادار ماندن به خود به اشتراک بگذارند. تمام مصاحبه های امسال را بخوانید اینجابه

بازی شما در نقش آنیتا در نسخه فیلم 1961 از داستان سمت غربی شما را اولین لاتین تبار برنده اسکار کرد. امسال شما در بازسازی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ در نقش جدیدی ظاهر می شوید که مخصوص شما ساخته شده است. چطور اتفاق افتاد؟

مامور من حدود سه سال پیش تماس گرفت و گفت: “استیون اسپیلبرگ مایل است با شما صحبت کند.” او یکی از کارگردانان مورد علاقه من است. و ما شنیدیم که تونی کوشنر قصد دارد آن را بنویسد. اسپیلبرگ با من تماس می گیرد و ما با هم صحبت می کنیم و او فقط یکی از آن بچه های بسیار در دسترس ، جذاب ، بسیار باهوش است و گفت: “من خیلی دوست دارم که شما در آن شرکت کنید.” تونی این قسمت فوق العاده را نوشت. این یک تئاتر نیست. این بخش بزرگی نیست ، اما به نظر می رسد بسیار مهم است. او تقریباً قلب این فیلم است.

تجربه شما در صحنه فیلمبرداری چگونه بود؟

بچه ها مشتاق دیدار من بودند. که مرا متعجب کرد. هر ساعت ناهار ، هنگام تمرین ، همه آنها کم کم شروع به جمع آوری می کردند تا درباره فیلم اصلی س questionsال کنند. و فقط دوست داشتنی بود! راشل زگلر ، بازیگر نقش ماریا ، هنگام بازی در این نقش 17 ساله بود. اون ماریا واقعیه و او اسپانیایی زبان است! چیزی که در این فیلم فوق العاده است این است که همه کسانی که قرار است اسپانیایی زبان باشند!

آیا خود را فردی سیاسی می دانید؟

وقتی 10 ساله بودم به ذهنم خطور نمی کرد که در نهایت نماینده یک کل – نه فقط جامعه ، بلکه ملیت – باشم. این چیزی نیست که من هرگز به آن فکر می کردم ، زیرا آن زمان من یک شخص سیاسی نبودم. اما به دلیل شرایط مجبور شدم یکی شوم. در مقطعی متوجه شدم که بسیاری از مردم بدون دلیل رنج می برند. من واقعاً فهمیدم که هرکس در قبال دیگران و در قبال یک جامعه مسئولیت دارد ، این که شما تنها شخصی در جهان نیستید که بخواهید یا نخواهید.

در مستند جدید شما ، ریتا مورنو: فقط دختری که تصمیم گرفت برای این کار برود، شما در مورد لحظات بسیار دردناک صحبت می کنید ، به ویژه در مورد بسیاری از سوء استفاده های جنسی که در هالیوود با آن روبرو شدید. کندن برخی از آن خاطرات و به اشتراک گذاشتن آنها برای عموم چقدر دشوار بود؟ یا خوشحال بودید که همه چیز را بیرون آوردید و منتشر کردید؟

من می دانستم که اگر قرار است مستندی درباره زندگی ام بسازم ، باید هر کاری را که می توانم انجام دهم تا حد امکان صادق باشم. منظورم این است که اگر قرار است دروغ بگویید ، ساختن یک مستند درباره زندگی شما چیست؟ چگونه می توانید احساس خوبی نسبت به خودتان داشته باشید؟ هرچند بعضی از آن دردناک بود ، من افتخار می کنم که این کار را کردم. و بیشتر به این دلیل که مردم را به طرز شگفت انگیزی تحت تأثیر قرار داده است.

شما گفته اید که همیشه اینقدر به خود فکر نمی کردید. چگونه و چه زمانی قدرت اعتماد را کشف کردید؟

من فکر می کنم این از طریق درمان اتفاق افتاده است. بسیاری از افراد به این فکر می کنند که پزشک همه چیز را برای آنها حل می کند. و آنها با یک شوک رعد و برق وحشتناک متوجه می شوند که واقعاً پزشک نیست که این کار را انجام می دهد. شما کارهای زیادی را انجام می دهید این چیزی است که من فکر می کنم همه را شگفت زده می کند. مطمئناً من را شگفت زده کرد.

غیر اصلی ترین چیزی که مردم از شما می پرسند چیست؟

همیشه با این جمله شروع می شود: “چه حسی دارد …؟” پاسخ به این س difficultال بسیار دشوار است ، زیرا بسیار احمقانه بیان شده است. بازیگر بودن یا معروف بودن چه حسی دارد؟ متعجب؟ من فقط با لباس خواب فلانی و دمپایی موکاسین Ugg خزدار کوچک اینجا نشسته ام و این بخشی از احساس آن است. این احساس فوق العاده ای است.

داستان سمت غربی یک روز قبل از 90 سالگی شما منتشر می شود.

من در مورد پیری شوخ طبعی فوق العاده ای دارم و فکر می کنم یکی از بامزه ترین افرادی هستم که در مورد پیری می شناسم ، زیرا چیزها را اشتباه می گذارم و همه را به دنبال کلید خانه یا چیز دیگری دیوانه می کنم. یک بار ، من نتوانستم کیفم را پیدا کنم ، و ماشین را روشن کردم ، خانه را بالا زدم. من آن کیف پول لعنتی را پیدا نکردم. و دو روز پیش ، من کابینت را در آشپزخانه ای که همه چیزهای سگ در آن وجود دارد باز کردم ، و حدس بزنید چه؟ اونجا گذاشته بودم آنقدر محکم شروع کردم به خندیدن ، تقریباً دزدکی کردم. نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم. فکر کردم ای عوضی احمق