جودی کامر در نقش جدید خود در فیلم “آخرین دوئل” و فیلم “کشتن حوا”

جودی کامر سال بسیار شلوغی را سپری می کند. او در فیلم گیشه تابستانی رایان رینولدز همبازی بود مرد رایگانو درام اخیر بی بی سی را به نمایش گذاشت کمک، در مورد واکنش انگلستان به کووید -19. و او در حال فیلمبرداری فصل چهارم و آخرین فصل است کشتن حوا، نمایشی که او را در سال 2018 به شهرت رساند.

آخرین پروژه کامر پروژه ریدلی اسکات است آخرین دوئل ، که جمعه این هفته پخش می شود فیلم اقتباسی از کتاب 2004 اریک جاگر ، در فرانسه در قرن 14 و بر اساس داستان واقعی آخرین دوئل رسمی شناخته شده است که تا کنون در این کشور اتفاق افتاده است. کامر نقش مارگریت دو کارروژ ، همسر ژان دو کاروگ (مت دیمون) را بازی می کند ، که دوست شوهرش ، ژاک لو گریس (آدام درایور) را متهم به تجاوز جنسی می کند ، که منجر به دوئل مذکور می شود. دیمون و بن افلک (که در این فیلم نیز بازی می کنند) فیلمنامه را با آن نوشتند آیا می توانی مرا ببخشی؟ نویسنده نیکول هولوفسنر ، و داستان مجموعه ای از وقایع را از منظر سه شخصیت اصلی ، به ترتیب نشان می دهد.

ما با کامر در مورد نحوه برخورد او با نقش ، همکاری با دیمون و افلک ، دیدگاه جدید او در مورد فرش های قرمز و احساس کردن به پایان رساندن او صحبت کردیم. کشتن حوا سفر.

چطور شد آخرین دوئل به سراغ شما آمد و وقتی اسکریپت را گرفتید چه فکر کردید؟ این پروژه چه چیزی باعث شد که شما بخواهید به کار خود ادامه دهید؟

منظور من این است که اولین فرصت کار با ریدلی و سپس خواندن آنچه مت ، بن و نیکول نوشته بودند بود. نکته ای که واقعاً من را تحت تأثیر قرار داد این بود که این رویداد بزرگ تاریخی با اطلاعات زیادی در مورد مردان وجود داشت و در مورد زنی که در قلب آن بود بسیار کم بود. بنابراین ، من واقعاً برای اینکه چگونه آنها می خواهند آن را اجرا کنند بسیار شگفت زده شدم. من نیز شیفته این ایده از دیدگاه های متعدد هستم ، اما در نهایت یک حقیقت وجود دارد – و آن همیشه از آن او بود. و فقط برای اینکه بتواند به او صدایی بدهد: او زن فوق العاده ای بود ، به ویژه در زمانی که در آن زندگی می کرد.

جودی کامر در نقش مارگریت دو کارروژ در آخرین دوئل استودیوهای قرن بیستم. عکس توسط پاتریک ردموند. © 2021 استودیوهای قرن بیستم. همه حقوق محفوظ است.

بدیهی است که فیلم در دوره ای بسیار متفاوت اتفاق می افتد ، اما مطمئناً موضوعات مربوط به برخی از بحث هایی است که در چند سال گذشته بر گفتگوی فرهنگی حاکم بوده است. من کنجکاو هستم که بچه ها در حال نزدیک شدن به کار در مورد چه چیزی صحبت می کردند. آیا هنگام شروع به کار ، رویدادهای جاری در ذهن شما بود؟

من صادقانه می گویم ، آنها واقعاً چنین نبودند. کاملاً به این دلیل که فقط باید وارد آن می شدم او– واقعیت او و وضعیت او در آن زمان چگونه بود تا واقعاً بکوشد و بفهمد که زن بودن در آن زمان چگونه بود. زنان اساساً مالکیت داشتند – و تجاوز جنایت اموال علیه مرد بود ، این جنایت علیه او نبود. من سعی می کردم به عنوان یک انسان دندانهایم را در او فرو کنم و بفهمم که او کیست. اما با گفتن این ، البته ، در ذهن من این واقعیت وجود داشت که افراد زیادی خواهند بود که این فیلم را تماشا می کنند و چیزی مشابه آن را تجربه کرده اند ، و شما وظیفه واقعی مراقبت هنگام به تصویر کشیدن چنین چیزی را دارید. شما باید با حساسیت با آن برخورد کنید ، و نمی تواند بلاعوض باشد.

کار با بن و مت ، که ظاهراً مدتها با هم دوست بودند و با هم کار می کردند ، چگونه بود؟

منظورم این است که شما خیلی غرق شده اید. شما در شرایطی قرار می گیرید که توسط افرادی احاطه شده اید که بسیاری از زندگی خود را تحسین کرده اید و تماشا کرده اید ، و این بسیار سوررئال است. اما سپس آنها را ملاقات می کنید – و نیکول نیز – و آنها بسیار باور نکردنی روی زمین هستند و استقبال می کنند. و آنها واقعاً مرا در مکالمات مربوط به فیلمنامه گنجاندند. اگر آنها شام می خوردند ، من را دعوت می کردند و در مورد پیشنهادات ارزشمند نبودند یا چیزی وجود داشت که من احساس نمی کردم درست است یا می خواهم خط تغییر کند. هیچ “آنها” و “ما” وجود نداشت. این واقعاً فراگیر بود ، که آمدن به فیلمی با این اندازه و ملاقات با آن ، بسیار دل انگیز بود.

آیا چیزی در مورد آنها وجود دارد که احساس می کنید مردم از دانستن آن شگفت زده می شوند یا فکر می کنید انتظارات را به هر شکلی برهم می زند؟

احساس می کنم آنچه می بینید همان چیزی است که به دست می آورید ، که به نظر من عالی است. هر دوی آنها دارای شوخ طبعی شیطانی هستند ، که واقعاً در کنار آنها واقعاً عالی بود. آنها خود را جدی نمی گیرند – اما من فکر می کنم همه این را می دانند. هنگامی که آنها را در مصاحبه ها می بینید ، می توانید رابطه و احترام آنها را برای یکدیگر مشاهده کنید.

چه احساسی دارید که به پایان این دوره می رسید کشتن حوا سفر؟ من مطمئن هستم که شما هنوز همه آن را پردازش می کنید …

آره ، خوب ، میدونی چیه؟ احساس می کنم هنوز آن را پردازش نکرده ام! قطعاً کارهای زیادی برای انجام داریم [on the show] قبل از شروع آرامش من واقعاً سعی می کنم هر روز با خدمه در سر صحنه باشم. افراد زیادی هستند که از فصل اول بخشی از آن بوده اند و افراد زیادی در این راه به ما ملحق شده اند. من فکر می کنم این چیزی است که من بیشتر از همه دلم برای آن تنگ می شود: حضور در سر صحنه با آن خدمه ، زیرا این مجموعه بسیار دوست داشتنی و دوست داشتنی برای کار است. بنابراین ، من فقط سعی می کنم از آن حداکثر استفاده را ببرم و سپس می توانم در دو روز گذشته وقتی متوجه شوم که این پایان است ، با آن روبرو شوم. اما تلخ است. ما فقط می خواهیم مطمئن شویم که با این شخصیت ها برای ما رضایت بخش است و امیدواریم که به آنها پایانی صادقانه و رضایت بخش برای مخاطب بدهیم.

در مورد چگونگی پایان سفر ویلانل چه احساسی دارید؟ آیا این پایانی است که برای او می خواستی؟

خوب ، ما هنوز در حال فهمیدن پایان هستیم. ما هنوز کاملاً روی سنگ نزده ایم ، بنابراین گزینه ها هنوز باز هستند. فکر می کنم ما به زودی قسمت پایانی فیلمنامه را دریافت می کنیم. [whispers] اما نمی توانم چیزی بگویم.

من می دانم که هیچ بازیگری احتمالاً نمی خواهد مجبور باشد در مورد این موضوع از قبل صحبت کند ، اما شما نقدها و جوایز باورنکردنی ای دریافت می کنید آخرین دوئلبه آیا “فصل جوایز” چیزی است که شما اصلاً به آن فکر می کنید ، یا سعی می کنید تا آنجا که ممکن است آن چیزها را از سرتان بیرون کنید؟

من سعی می کنم زیاد توجه نکنم ، فقط به طور کلی. من فکر می کنم کاملا سالم است که از آنچه دیگران می گویند ، خوب یا بد ، خودداری کنید. فکر می کنم آنقدر هیجان زده هستم که مردم می توانند به سینماها بازگردند و امیدوارم از آن لذت ببرند. و این قطعاً برای من قلمرو جدیدی است. اگر دلیلی برای جشن گرفتن در پایین خط وجود داشته باشد ، شگفت انگیز است ، اما من فکر می کنم وقتی در صحنه فیلمبرداری هستم واقعاً از کجا لذت می برم. هر چیزی بعد از آن شبیه گیلاس روی کیک است.

آیا انجام همه فرش های قرمز و جشنواره های فیلم و همه اینها بعد از وقفه عجیب است یا بعد از همه چیز در دو سال گذشته احساس خوبی داریم؟

احساس خوبی دارد. من اکنون دیدگاه جدیدی نسبت به آنها دارم. من با آرایشگر خود گپ خوبی داشتم و گفتم: “من فقط می خواهم باشم خودم… می خواهم لباس بپوشم اما می خواهم مثل خودم باشم. ” و ما واقعاً با آن بازی کرده ایم. من فقط سعی می کنم از این چیزها لذت ببرم زیرا متوجه شده اید که وقتی آنها را بردند ، باید با افرادی که با آنها کار کرده اید جشن بگیرید و باید با افراد خلاق باشید ، و این باعث جشن است. همچنین ، فقط برای انجام این کار با کارهایی که در واقع واقعاً واقعاً افتخار می کنم که بخشی از آنها هستم. این یک وظیفه نیست – این یک لذت و افتخار است.