ما در عصری زندگی میکنیم که واکنشهای بزرگتر از حد ضروری نسبت به نمایشهای مورد علاقه آنها وجود دارد. بینندگان اغلب یک جهان تخیلی را با دنیای واقعی اشتباه می گیرند و خود بازیگران را با شخصیت هایی که در تلویزیون بازی می کنند اشتباه می گیرند. کریستینا المور یک یا دو چیز در مورد چنین حماقتی می داند: در فصل چهارم ناامناو در نقش کوندولا، بهترین جانشین ایسا (قهرمان سریال دوستداشتنی با بازی خالق سریال، عیسی رائه) انتخاب شد، پس از اینکه ایسا تمام فصل قبل را با دوستدار قدیمیاش (مولی با بازی ایوان اورجی) درگیر کرده بود. . با این حال، وقتی مشخص شد که کاندولا با لارنس، شعله قدیمی عیسی قرار می گیرد، قهرمان سریال ما به سختی دوستی را حفظ می کند و کاندولا را قطع می کند.
بدون اطلاع مخاطبانی که هر یکشنبه شب سریال محبوب اچ بی او را تنظیم می کردند، تمام آن درام به ظاهر کوچک با کاندولا چیزی بسیار بزرگتر از یک مورد کلاسیک دوستی تصادفی با دوست دختر جدید یک سابق بود. کاندولا و لارنس از هم می پاشند و لارنس و عیسی دریچه زمانی کوچک به دست می آورند که در آن ممکن است بتوانند شعله قدیمی خود را دوباره روشن کنند، اما زمانی که نویسندگان ناامن در قسمت پایانی فصل چهارم این خبر را منتشر کرد که کاندولا بچه لارنس را باردار است، همه جهنم در توییتر از بین رفت. برخی از بینندگان حتی المور را در دیامهای او تهدید میکردند که گویی او، بازیگر، مسئول از هم پاشیدن یک زوج خیالی است.
المور زنگ زد دبلیو از خانه اش در کالیفرنیا برای گفتگو در مورد سفر شخصیتش ناامن-علاوه بر درام آشفته ای که در دیگر برنامه تلویزیونی بزرگ او، لنا ویت، در حال رخ دادن است دهه بیست. او از برخی نفرت های کاندولا می خندد، اما می داند که بینندگان بیشتری از آن چیزی که ممکن است اجازه دهند طرفدار این شخصیت هستند، و همه را تشویق می کند تا بعد از لحظه بزرگ کاندولا در قسمت سوم فصل آخر، نظر خود را تغییر دهند.
از زمان ظاهر شدن در ناامن، آیا مردم شروع کرده اند شما را کوندولا در خیابان صدا می کنند؟
من “کاندولا” را در یک روز خوب دریافت می کنم! آنها به من می گویند “روغن کانولا” و “تسلیت”. [Laughs.] شخصاً، هرکسی را که ملاقات کرده ام این گونه بوده اند، «من از کاندولا متنفرم، اما تو را دوست دارم» یا «می دانم که همه از کاندولا متنفرند، اما من در واقع او را دوست دارم». چیزهای عجیب و غریب دیوانه کننده همه در اینترنت هستند. من واقعا کم حرف و درون گرا هستم، بنابراین ماسک ها کمک کرده اند.
وقتی برای اولین بار برای حضور در برنامه تست دادید، آیا می دانستید که کاندولا کسی است که از کنار هم بودن عیسا و لارنس جلوگیری می کند؟
امتحان به طور منظم شروع شد، اگرچه در نهایت یکی از احمقانه ترین تست های زندگی من بود. بعد از سه روز، اگر جوابی نشنوم، معمولاً کار را رها می کنم. با من تماسی دریافت نکردند تا اینکه یک ماه بعد به من گفتند که بیا و با جی الیس شیمی بخوانم. نمیدانستم این شخصیت با چه کسی خواهد بود، زیرا در فیلمنامه آنها طوری رفتار میکردند که لارنس در آن فصل برنمیگردد. آنها نام ها را در فیلمنامه ها تغییر دادند. وقتی برای این نقش انتخاب شدم، صبح روز بعد ساعت 5:30 صبح باید کار را شروع می کردم
در ابتدا به نظر می رسید که کاندولا قرار است بهترین دوست جدید ایسا باشد، اما بعد متوجه شدیم که او با لارنس قرار می گیرد و در نهایت، در پایان فصل چهارم، مشخص شد که کاندولا بچه اش را حمل می کند. وقتی فهمیدید داستان به کجا میرود چه احساسی داشتید؟
من دادزدم. بعد از خواندن قسمت هشتم، جایی که می بینید عیسی و لارنس دوباره روشن می شوند و چقدر زیباست، من اینطور گفتم: وای نه! اما هنوز نمیتوانستم انتظار داشته باشم که مردم آنطور که میآمدند برای کاندولا بیایند یا او را به خاطر بچه سرزنش کنند. من فقط ندیدم که آمد. تقلبی در کار نبود گیر افتادن وجود نداشت. دو نفر با هم رابطه داشتند، رابطه جنسی داشتند. برای تانگو دو نفر لازم است. این نشان میدهد که هر چقدر که جلوتر رفتهایم، هنوز زنستیزی و تفکر عجیب در مورد زنان و باردار بودن و «تقصیر» آنها وجود دارد. من فکر می کنم مردم از اینکه کاندولا تصمیم به سقط جنین نمی کند عصبانی تر هستند. باردار شدن هر دوی آنها طول کشید، اما کاندولا تصمیم می گیرد حاملگی را انجام دهد، که عصبانی شدن از کسی در مورد آن چیز عجیبی است.
او یک زن حرفه ای است، او زندگی مشترک خود را دارد. او آشپزخانه زیبایی دارد. من مطمئن هستم که او بیش از حد توانایی تصمیم گیری خود را دارد.
او خانه بسیار زیبایی دارد! و او از لارنس چیزی بیشتر از آنچه که او مایل به ارائه آن است نمی خواهد.
کاندولا همچنین خانواده ای بسیار حامی دارد. در فصل سوم، ما می بینیم که خواهرش کایرا توسط کسی جز کیک پالمر، که قبلاً در مورد عشق خود به سریال توییت کرده بود، بازی می کند.و تحقیر کاندولا– قبل از حضور در فصل پنجم
توییتش خیلی بد بود! [Laughs.] من کیکه را تا حد مرگ دوست دارم، آن خواهر کوچک من است. اما آن توئیت – در مورد “من کاندولا را شکست خواهم داد!” او حضور در برنامه را نشان داد و کار کردن با او بسیار عالی بود. او خیلی با استعداد است.
آیا در زندگی واقعی خواهر و برادر دارید؟
انجام میدهم. من یک خواهر و یک برادر دارم. خواهر من خیلی شبیه شخصیت کیرا است – او برای من سخت سوار می شود. خواهر من در کامنت هایی در توییتر مانند “شما برای خواهر من نمی آیید!” وقتی کیکه توییتش را منتشر کرد – فکر میکنم دوباره در The Shade Room یا چیزی دیگر پست شد، در مورد اینکه چطور کیکه گفت که اگر بتواند بر کاندولا ضربه بزند، نقشی در سریال بازی خواهد کرد – خواهرم در نظرات بود. بنابراین اینکه کیکه خواهر من باشد، همانطور که خواهرم در زندگی واقعی است، سرگرم کننده بود.
در پایان قسمت سوم، کاندولا در یک مشاجره انفجاری در خانه لارنس به سراغ لارنس می رود. انتظار داشتی اونجا بره؟
فکر نمی کنم انجام دادم. اما چیزی که من در مورد نحوه نوشتن نویسندگان آن قسمت به طور خاص دوست داشتم این است که وقتی شما هستید که خسته و نخوابیده اید و کسی که بیشتر از همه دوستش دارید بسیار کوچک و بی دفاع است و باید سعی کنید این شخصی را که تمام وظیفه شما زنده نگه داشتن و ایمن نگه داشتن اوست با کسی که حتی آن را ندارید شریک شوید. پسندیدن همین الان؟ آن خیلی زیاد است.
به کنار اسپویلرها، امیدوارید کاندولا به کجا ختم شود، و امیدوارید که او از این تجربه به عنوان مادر الیجا چه نتیجه ای کسب کند؟
من امیدوارم که او به مادرش، و به قدرت و توانایی خود برای انجام این کار با پدر الیاس اعتماد کند – و در مورد آینده خود و آینده خود با فرزندش و یک شریک زندگی آینده احساس رضایت و هیجان کند. یا نه من خودم مادر دو فرزند هستم – یک بچه چهار ساله و یک بچه کوچک دارم – و این یک انتقال بسیار سخت از این زن حرفه ای است که خودش را جمع کرده است، و مهم نیست چقدر پول دارید یا چقدر فکر می کنید با هم هستید. شما آن را دارید، بچه دار شدن دنیای شما را تکان می دهد. انجام این کار بدون شریک در خانه شما واقعاً می تواند دنیای شما را تکان دهد، بنابراین امیدوارم که او از داشتن زندگی ای که می خواهد خوشحال باشد.
من می خواهم دنده را کمی تغییر دهم سریال BET Lena Waithe دهه بیست، که یک کمدی عالی دیگر درباره یک گروه دوستان به هم ریخته است.
این چیزی است که من هر دو را در مورد این نمایش ها بیشتر دوست دارم. دهه بیست از بسیاری جهات پیشگامانه است زیرا تمرکز یک زن سیاهپوست مردانه و عجیب است. [Jojo Gibbs] به گونه ای که در تلویزیون های پربیننده ندیده ایم. با انجام این کار، او زندگی منظم خود را دارد. این در مورد جنسیت او نیست، این در مورد یک موضع یا حتی بیرون آمدن او نیست. او تازه زندگی میکند، و کاملاً آشفتهشده است، و لازم نیست برای همه زنان عجیب و غریبی که تا به حال وجود داشتهاند، اینقدر عالی، جادویی باشد. نمایش بی سر و صدا در آن راه انقلابی است.
شما در نقش ماری، یک زن حرفه ای هالیوود با چند راز که از نامزدش و دو دوست صمیمی خود پنهان می کند، بازی می کنید. آیا کسی از خودتان را در ماری پیدا می کنید؟
همه چیز برای ماری در حال خراب شدن است. به سختی آن را کنار هم نگه می داشت. در حال حاضر، آن را نشت، خارج از کنترل! من و او از این نظر شبیه هم هستیم که به شدت زخم خورده ایم، و فکر می کنیم که اگر بتوانیم فقط کنترل داشته باشیم، همه چیز خوب می شود. اما او باید از هم بپاشد تا بفهمد چه میخواهد، به جای انجام کارهایی که فکر میکرد باید انجام دهد.
تنها چند قسمت از این فصل تا کنون وجود داشته است، اما آیا واقعاً امیدوارید یک اتفاق برای ماری در این فصل بیفتد؟ او تعاملات بسیار سرگرمکنندهای با ستارههای مهمان مختلف در برنامه دارد، از ایمان شومپرت که نقش یک مشتری احتمالی را بازی میکند تا ونسا ویلیامز، و ریک فاکس در نقش همسر بالقوهاش.
اگر من جای ماری بودم، به خاطر آن شوهرخواهرها با نامزدش چاک ازدواج می کردم! حتی می تواند یک ازدواج بدون عشق باشد. اما من و او مثل هم نیستیم. [Laughs.] امیدوارم او بتواند برخی از قوانین خود را زیر پا بگذارد. امیدوارم او ریسک کند، با کسی که نباید این کار را با او انجام دهد، کمی معاشقه انجام دهد – شاید کمی بیشتر از آن – و ببیند چه اتفاقی میافتد. وقتی یک قانون را زیر پا می گذارید چه اتفاقی می افتد؟ وقتی ریسک می کنید چه اتفاقی می افتد؟ اگر از هم بپاشید، احتمالاً نخواهید مرد. آن را امتحان کنید!
قبل از اینکه تلویزیون را تغییر دهید، کارتان در تئاتر شروع شد، اما آیا کاری هست که هنوز انجام نداده باشید یا نقشی را بازی نکرده باشید که بخواهید آن را امتحان کنید؟
من می توانم یک کتاب کامل درباره همه چیزهایی که می خواهم امتحان کنم بنویسم، زیرا واقعا همه چیز است. من کار زیادی در زمینه فیلم انجام نداده ام و دوست دارم در یک درام دوره ای حضور داشته باشم یا جاسوسی باشم که در سراسر اروپای شرقی می چرخد. چیزی که من در مورد تئاتر دوست دارم این است که شما بسیار متحول تر از تلویزیون هستید. چند سال پیش، اگر این سوال را از من می پرسیدی، می گفتم، اوه، می خواهم یک کمدی با زنان سیاه پوست درباره زنان سیاه پوست بسازم. و سپس من باید انجام دهم ناامن و دهه بیست. بنابراین اکنون، من فقط می خواهم آنچه را که می خواهم بگویم. اگر کسی گوش می دهد، من می خواهم جاسوس باشم. من می خواهم در یک درام دوره ای حضور داشته باشم. من همه چیز میخواهم.