پیتر اوکا، نقاش نیجریهای، زادگاهش لاگوس را بهعنوان یک جنگل شلوغ به یاد میآورد، اما اکنون تخمین میزند که نود درصد از آن شاخ و برگ اولیه به هدر رفته است. اوکا اظهار تاسف می کند: “قبلاً رنگ سبز لاگوس را رنگ می کرد، اکنون همه آن گرد و خاک و قهوه ای است.” صادقانه بگویم، سبز یک رنگ بسیار قدرتمند برای استفاده به عنوان سطح و پس زمینه است. میخواستم به آن زمان و فقدانی که اکنون احساس میکنم فکر کنم.» این هنرمند 46 ساله با جدیدترین نمایشگاه خود به نام “دلتنگی” که در حال حاضر در گالری ماریان ابراهیم در شیکاگو در معرض دید عموم قرار دارد، از گیاهان سابق لاگوس یاد می کند.
اوکا که تکههای دوران کودکی را به پرترههای قهرمانانه تبدیل میکند، بخشی از نسل پر ستاره نقاشان آفریقایی است، مانند پورتیا زوواهرا، که در حال حاضر در دیوید زویرنر در نیویورک نمایش دارد، و آموآکو بوآفو، که ماریان ابراهیم نیز او را به نمایش میگذارد، که از انبار بیرون میکشد. آگاهی – رویاها، تصورات، یادآوری – برای ایجاد تصاویری گیرا. برنامه ابراهیم در معرفی شیوه هایی مانند بوافو و اوکا به مخاطبان آمریکایی ضروری بوده است.
وقتی با اوکا صحبت میکنم، او در استودیوی خود در کلن است، جایی که از سال 2007 در آنجا زندگی میکند. او در یک مسابقه کلاسی برای نمایش آثارش در کلن برنده شد و در طی بازدیدش با هنرمند دانمارکی تال آر ملاقات کرد که اوکا را متقاعد کرد که برای تحصیل در آلمان بماند و سبک واقعی واقع گرایانه ای را که در خانه به او آموزش داده می شد استراحت دهد. اوکا میگوید: «تال همیشه در مورد چیزهای کوچک صحبت میکند – این میتواند یک نقطه روی سطح باشد که از همه چیز معنا پیدا کند. “این همیشه در مورد کل مبلغ است.”
پیتر اوکا در استودیوی خود در شهر کلن آلمان. عکس توسط ویل جیوکوف برای مجله W.
امروزه اوکا بر روی تصویر بزرگ تمرکز می کند. این بدان معناست که او ممکن است زحمت کشیدن دقیق دست ها یا پاها را نداشته باشد، اما پارچه یا لباس خاصی را کاملاً شبیه به زندگی می کند. واقع گرایی تصاویر در داخل و خارج محو می شود، دقیقاً مانند خاطرات. مردم همیشه از من میپرسند که آیا برای ساختن نقاشیهایم از عکسها استفاده میکنم یا به نقاشی سفیدپوستان فکر میکنم. اوکا میگوید هیچکدام از این چیزها هیچ ارتباطی با آنچه در حال حاضر در کار من میگذرد ندارد. “من از این آرشیو در ذهنم بیرون می کشم. جزئیات کوچکی که برای من برجسته است: آن یک کفش، آن یک حرکت. من می توانم یک داستان کامل را از یک قطعه بسازم اگر بتوانم آن را به وضوح ببینم.
Uka این فرآیند ساخت قطعات را کاملا درمانی می داند. او اعتراف می کند که تنها فردی که چندین بار به تصویر کشیده شده، مادرش است. شخصیتهای دیگر ملغمههایی هستند – شخصیتهایی کاملاً مدگرا و پاشنهدار. چهرههای Uka اغلب به تاریخ نیجریه از سبک ترند در قاره آفریقا و فراتر از آن اشاره میکنند. ویژگی لباس چیزی است که بیننده را به داستان های نقاش می کشاند – مد وسیله ای است که اوکا از آن برای واقعی ساختن خاطراتش استفاده می کند. دوره مورد علاقه او دهه 1970 است، زمانی که او ادعا می کند لباس نوعی جذابیت جاودانه به خود گرفته است. از او می پرسم که آیا می تواند برای مدتی نقاشی امروز را تصور کند، و مکث می کند. من هنوز آنجا نیستم، اما تصویری در نمایش جدید وجود دارد که یکی از دوستان من، مارشا را به تصویر می کشد.
مارشا در واقع تصویر تیتر اول ارائه او در گالری ماریان ابراهیم است. این زن جوان نیجریه ای-آلمانی که به سبک خاص اوکا به تصویر کشیده شده است، روی کف کتابخانه ای نشسته است که اوکا برای او در نظر گرفته است. حالت کلاسیک مارشا همان چیزی است که اوکا را بر آن داشت تا یک روز بعدازظهر هنگامی که به ملاقات او رفت، با آیفون خود عکسی بگیرد. مارشا از تبار مختلط است و در آن مرحله از زندگی خود است که در مورد ریشه های سیاه خود و همچنین ریشه های آلمانی خود بیشتر می آموزد. او در این بین پاره نشده است. تنها کاری که او انجام می دهد این است که می گوید: “من می خواهم بیشتر بدانم.” و من هم دوست دارم در این مورد بیشتر بدانم.» اوکا می گوید. “من دوباره در میانه یادگیری هستم، از طریق چشمان او.”
کار اوکا را می توان راهی برای حفظ تجربه دانست. فوریت کار این است که هنرمند عجله می کند تا پیش از محو شدن بایگانی در سر خود راهش را باز کند. میپرسم آیا این بدان معناست که او ممکن است در آینده به روزهای اولیهاش در کلن بپردازد، روزهایی که هنوز در خط داستانی او ظاهر نشدهاند. او سر تکان می دهد و به اشتراک می گذارد که او همچنین میل دارد که نقاشی ها تکامل یافته و “شل تر” شوند. این هم فرمولی برای ادامه رشد و هم راهی برای محافظت از آثار موجود در برابر لنز مسطح سیاست هویت است. تصاویری که او خلق می کند مطمئناً از تجربه سیاه صحبت می کند، اما آنها همچنین جهانی هستند. آنها عاشقانه، سرخ شدن دوستی جوان و لحظاتی از خود انعکاس را که همه ما تجربه کرده ایم، به تصویر می کشند. اوکا میگوید: «با افزایش سن، یادآوری برخی لحظات سختتر و سختتر میشود. “با نقاشی ها، من فرصتی برای نگه داشتن آنها دارم.”