در ساعات اولیه روز مادر در 14 مه، شیک پوشان، طرفداران Chloë Sevigny، و کسانی که با افتخار به هر دو اردو تعلق دارند، در بخش شلوغی از برادوی در محله سوهو شهر نیویورک صف کشیدند. آنها در صف ایستاده بودند تا جایی را برای «فروش قرن» اختصاص دهند، یک نوع فروش در حیاط به اندازه یک انبار – به جز این فروش ویژه در حیاط که دارای مد و لوازم جانبی افسانهای از کمدهای شخصی لین یاگر، سالی سینگر، میکی بود. بوردمن و خود سویگنی، همه با قیمتی با تخفیف.
دو دوست بیست و چند ساله که یکی از آنها اتفاقاً از لس آنجلس به ملاقات دیگری رفته بود، جلوی خط محصور ایستاده بودند. آنها از ساعت 6 صبح برای فروش ساعت 12 شب آنجا بودند، آنها به من گفتند، و گفتند اکثر افراد پشت سر آنها حدود ساعت 7 صبح رسیده اند (در نهایت خط به پایان می رسد. مار در اطراف بلوک، دو بار). آنا، 29 ساله، گفت: «دیدن بایگانی Chloë تقریباً مانند بازدید از یک موزه است. «اگر یک کت شگفت انگیز ببینم، آن را می ربایم. و او لباس های نمادین زیادی دارد.”
حدود یک ساعت بعد، درهای فروش صمیمی و دوستانه و خانوادگی باز شد – و دختران فرصت داشتند هم خرید کنند و هم سوینی را ملاقات کنند که با پسر 3 سالهاش وانجا روی کاناپه نشسته بود. امضای نسخههای رایگان کتاب Rizzoli و گرفتن عکس با طرفداران. سازماندهی شده توسط لیانا Satenstein، سابق ووگ کارمندی که بهخاطر هماهنگی فروش تمیز کردن کمد لباس برای چهرههای نمادین مد شناخته میشود، «فروش قرن» سر و صدای زیادی برانگیخت. این هیجان گواهی بر عشق شهر به مد دست دوم، فروش خوب، و شهرت ماندگار محلی دختر «آن» بود.
برای سویینی، صرفه جویی یک روش زندگی از زمان کودکی بود که با مادرش خرید می کرد و به دنبال نسخه هایی از لباس هایی بود که دوستانش در آن زمان می پوشیدند: لباس های لورا اشلی، پیراهن های پولو، شلوار جین Guess، لباس های Benetton و Esprit. او زمانی که در دهکده شرقی زندگی می کرد، شروع به فروش منظم لباس های خود کرد، جایی که این محله سالی یک بار فروش بلوک ترتیب می داد. او گفت: «من عادت داشتم وسایلم را جلوی خانهام، روی پاتختی میفروختم دبلیو. و سپس با لیانا آشنا شدم. او به من کمک کرد تا کمد را جارو کنم و گفت: “من به تازگی با سالی و لین فروش انجام داده ام.” چرا ما یک جنگ ذخیره سازی انفجاری بزرگ انجام نمی دهیم؟»
این فروش شامل قطعاتی از کمد سِویگنی در نیویورک و فضای ذخیرهسازی کانکتیکات بود و طیف وسیعی از بالا به پایین را نشان میداد. سوینی یک ژاکت موتور سیکلت جونیا واتانابه، یک کت «Miu Miu ایده آل کوچولو دهه شصتی با یقه پیتر پن»، کت دو کتانی ژان پل گوتیه و «تعدادی از Comme» را بهعنوان اقلامی که پیشبینی میکرد سریعتر بفروشد، فهرست کرد. او افزود: “من فکر می کنم جین خیلی سریع می رود.” «مردم همیشه به دنبال یک شلوار جین خوب هستند. من به عنوان یک مادر 48 ساله، مطمئن نیستم که باید آن لباس های کوتاه کوتاه را بپوشم، اما همه دختران جوان می توانند بیایند و آنها را بربایند.
کاغذ او گفت که میکی بوردمن مجله به خاطر فروش سالانه خیریهاش در پیادهرو شناخته میشود و این فرصت را برای گذراندن یک یکشنبه با “افرادی که معتاد به فروشگاه و مد هستند” گرامی میدارد. از خریدارانی که ساعت 6 صبح به صف شدند، او گفت: “من فداکاری را تحسین می کنم.”
او افزود: “همه ما آپارتمان های کوچکی در نیویورک داریم، بنابراین خوب است که تمیز کنیم و جا برای چیزها باز کنیم.” بار جاده زندگی را سبک می کند.
خریدارانی که ساعاتی قبل از شروع «فروش قرن» در اطراف بلوک صف کشیده بودند.
در داخل فضای انبار، خریداران قطعات طراح را با سرعتی متمرکز میخریدند که تنها با تجربهترین نمونههای کهنهکار میتوانستند آن را اجرا کنند. Vinay Nair، آرشیودار و فروشنده لباس 23 ساله، گفت: “من عمدتا Raf Simons را جمع آوری می کنم، اما Undercover، Margiela، JPG و Balenciaga را نیز جمع آوری می کنم.” دبلیو. من واقعاً برای فروش مجدد به اینجا نیامده ام. من اینجا آمدم چون کلوئه سوینی را دوست دارم. چیز مورد علاقه من: یک بافتنی Commes des Garcons 1997. من این را دوست دارم زیرا یک ژاکت واقعاً خوش ساختار است – درزهای زیادی ندارد.
نیکو هاگنسون، هنرمند 19 ساله آرایش، در مورد حمل و نقل آنها گفت: “من یک کیسه پوشک Vivienne Westwood گرفتم.” من اسکوپ داخلی را گرفتم: او قرار بود از آن به عنوان کیسه پوشک استفاده کند، اما نکرد و آن را فروخت. من یک تاپ توری ویکتوریایی و سپس یک جفت شورت مشترک مراسم افتتاحیه x Pendleton گرفتم. و سپس آخرین کتاب را با امضای او گرفتم. من در حال حاضر کمی در شوک هستم – او آن را با نام من امضا کرد.
آن هاناوان، 56 ساله، گفت که خرید مورد علاقهاش از این فروش «این شلوار مدادی تام فورد گوچی قدیمی و همچنین لیندرهای نارنجی است که باورنکردنی هستند. و البته، شلوار مارگیلا با کمر بلند و گشاد.»
آنا، 29، (که اولین نفر در صف بود!).
عکس از Camilo Fuentealba