اسکارلت جوهانسون در اوقات فراغت خود مجموعه کوچک اما قدرتمندی از جواهرات دوران ویکتوریا را جمع آوری می کند. جوهانسون از طریق تلفن از خانهاش در لسآنجلس به من میگوید که هنرپیشه هر سال اینجا و آنجا قطعاتی میخرد، با این هدف که وقتی دختر 8 سالهاش «بزرگسال» شد، گیلاسها را به او هدیه دهد. او می افزاید: “ایده من این بود که همه آنها را در یک جعبه جواهرات بگذارم و در نهایت به او بدهم.” “مثلا، اینجا یک شروع کوچک است، می دانید؟”
در حالی که جوهانسون علاقه شخصی به جواهرات قدیمی دارد، او همچنین عمیقاً به سبک های امروزی علاقه مند است که سال گذشته به عنوان سفیر دیوید یورمن انتخاب شد. علاوه بر بازی در کمپین های جواهرساز، عنکبوت ستاره برای دومین سال متوالی با این خانه در مجموعهای از جواهرات به نفع باشگاه دختران Lower Eastside همکاری میکند. تا 30 ژوئن، خریداران می توانند مجموعه انتخاب شده توسط جوهانسون را خریداری کنند و درآمد حاصل از آن به سازمان مستقر در منهتن اختصاص یابد، که زنان جوان نیویورکی و جوانان رنگین پوست ناسازگار با جنسیت را با برنامه ریزی و راهنمایی رایگان در تمام طول سال به هم متصل می کند. در زیر، جوهانسون درباره آخرین همکاری، میراث خانوادگی و برنامههایش برای کن صحبت میکند – جایی که آخرین فیلم او، وس اندرسون شهر سیارکی، برای اولین بار پخش خواهد شد.
چگونه تصمیم گرفتید که کدام 12 سبک در فروشگاه خیریه ارائه شود؟
ایوان یورمن [president of David Yurman] و من در مورد آن زیاد صحبت کردم – چگونه می توانیم با این کار بیشترین کارایی را داشته باشیم؟ ما می خواستیم قطعات در دسترس باشد تا افراد مختلف بتوانند در آن شرکت کنند. اولش این بود که بیا فقط طلسم بکنیم. اما ما متوجه شدیم که ممکن است محدود کننده باشد. بنابراین ما آن را با برخی از بغلها، طلسمها و چند قطعه کوچک که بیشتر شبیه جواهرات روزمره و لایهبندی بودند، باز کردیم. ما فکر میکردیم که داشتن برخی از انتخابهای شخصی زیبا خواهد بود: مثلاً من نماد قوس را در آنجا قرار دادم. من چشم بد را دوست دارم و هر روز آن را می پوشم. ایوان انگشتر صورتی را پیشنهاد کرد زیرا، بدیهی است که این یک قطعه نمادین یورمان است.
رویکرد شما برای انتخاب جواهراتی که در زندگی روزمره و شخصی می پوشید با جواهراتی که روی فرش قرمز می پوشید چه تفاوتی دارد؟
من هر روز جواهرات می پوشم. من از بچگی سوراخ های زیادی در گوشم داشته ام، بنابراین معمولا جواهرات راحت و معنی دار می پوشم. بدیهی است که من بند عروسی، حلقه نامزدی، چیزهایی که شوهرم به من می دهد، چیزهای کوچک شخصی می پوشم. دخترم پارسال در روز مادر برایم یک گردنبند خرید. گریه کردم!
اما در مورد فرش قرمز، این فانتزی است. به عنوان مثال، ما به کن می رویم، و برای آن، به یورمان می روم. تا بتونن طاقشون رو باز کنن… [laughs]. آنها جواهرات زیادی دارند، سینی های زیادی از چیزهای باورنکردنی دارند. آنها نیز با این سنگ های شگفت انگیز یکبار هم می سازند، زیرا ایوان کلکسیونر بزرگی است. روی فرش قرمز، من چیزهایی می پوشم که معمولاً به آنها دسترسی نداشتید. مثل جواهرات پری-شاهزاده خانم است. دیگر چه زمانی قرار است سنگ های غول پیکر و فوق العاده به ارزش میلیون ها دلار بپوشید؟
صحبت از کن شد، شهر سیارکی، امسال در جشنواره فیلم به نمایش در می آید. هدایت بازیگران زن عصر طلایی هالیوود مانند جودی گارلند برای ایفای نقش شخصیت شما، میج کمپبل، چگونه بود؟
او لزوما نیست [inspired directly by] جودی گارلند – او کمی شبیه جودی گارلند است، اما ظاهر آن زمان خاص نیز همین بود. منظورم این است که من کاملا جودی گارلند را دوست دارم. او از کودکی به من انگیزه داد تا بازیگر شوم. من او را بت کردم. بنابراین من هیجان زده هستم که عملکرد این مقایسه ها را انجام می دهد.
چنین داستان خاصی برای یک بازیگر زن معروف وجود دارد که به موقعیتی می رسد که میج دارد. او یک ستاره بسیار مورد توجه صحنه و صفحه نمایش است. او در میانه یک حرفه درخشان است و خواهد شد بمیر در مرحله. من زمان زیادی را با وس صرف کردم تا بفهمم میج کمپبل چه نوع بازیگری است. ما مثل این بودیم که از چه کسی می توانیم استفاده کنیم؟ صداش چطوره؟ او اهل کجاست؟ ما به نوعی از نوع بت دیویس رسیدیم: او چقدر با روحیه بود، اعتماد به نفسش، او مزخرف نیست. او به طرز خوشمزه ای تئاتری است، اما آسیب پذیر هم است و این یکی از نقاط قوت اوست. او این دیوای فوقالعاده با حرفهای است که ما احساس میکردیم میتواند شبیه به بت دیویس باشد. و او نیز کمی شبیه بت دیویس است.
اگر به Bette اشاره می کردید، احتمالاً مطالب زیادی برای مطالعه دارید.
بله، و یک حرفه تمام عمر. بنابراین این به من چیزی داد تا در دنیای دیوانه وس به آن چنگ بزنم.
بیایید در مورد مجموعه جواهرات شخصی شما صحبت کنیم. پرارزش ترین قطعه شما چیست؟
من عاشق حلقه نامزدی ام شوهرم آن را انتخاب کرد و کار بسیار خوبی انجام داد. او واقعاً، واقعاً این کار را کرد. این یک انتخاب غیرمنتظره از سوی او بود.
اما من فرض می کنم که او با دوستان و خانواده شما چت کرده است تا بفهمد چه چیزی ممکن است دوست داشته باشید.
خوشبختانه بهترین دوست دختر من، سونیا بویاجیان، یک جواهرساز باورنکردنی است. به سونیا احترام میگذارم، اما نمیخواهم نگاهی به طرز تهیه سوسیس بیندازم. اگرچه من مطمئن هستم که باید در آنجا یک بحث و گفتگو وجود داشته باشد. اگر از او نپرسید، بسیار جسورانه بود، زیرا او بهترین دوست من و سازنده و طراح جواهرات باورنکردنی است.
در نوجوانی به چه نوع جواهرات علاقه داشتید؟
من در نوجوانی شانس زیادی برای خرید جواهرات نداشتم. من گوشواره های حلقه ای نقره ای کوچک و یک حلقه تیغه ای که به طرز معجزه آسایی هنوز باز است.
اولین خرید عمده جواهرات شما چه بود؟
یک آویز آرت دکو از الماس و اونیکس که از بازار عتیقه گری در لندن خریدم.
آیا در مورد جواهرات به میراث خانوادگی علاقه دارید؟
وقتی 19 یا 20 ساله بودم، پدرم برای تولدم یک جفت النگو ویکتوریایی به من داد. من هرگز جواهرات ویکتوریایی نداشتم – هیچ کس برای من جواهرات نخرید. نمی دانم چرا پدرم بالاخره خیلی سخاوتمند بود، چون اینطور نبود که ما پول یا چیز دیگری داشته باشیم. [laughs]. اما او با خرید النگو برای من در واقع عشق من به جمع آوری جواهرات ویکتوریایی را آغاز کرد، که اکنون تعداد زیادی از آنها را دارم.
مادرت چطور؟ آیا او از علاقه مندان بزرگ جواهرات بود؟
مادرم هرگز جواهرات زیادی نداشت، اما چیزهایی را که داشت ارزش قائل بود، که باعث شد من هم عاشق جواهرات باشم. به عنوان یک نوجوان، اگر در میدتاون منهتن امتحان داشتم، از منطقه الماس می گذشتیم و به تمام پنجره ها نگاه می کردیم. او اینجا و آنجا قطعات را جمعآوری میکرد، و فکر میکنم من این را از او گرفتم. یادم می آید داشتیم فیلمی به نام فیلم می گرفتیم آهنگ عاشقانه برای بابی لانگ در نیواورلئان، و مادرم کسی بود که تمام جواهر فروشی های ویکتوریایی، آرت دکو، و جواهرات عتیقه منطقه را به من نشان داد. او عاشق شکار گنج های کوچک بود و حالا من هم یک زاغی هستم.